Saturday, June 25, 2016

براندون توربوویل، نویسنده و تحلیل گرمنتقد آمریکایی در گفت و گوی اختصاصی با خراسان انگلیسی مطرح کرد:

Ali Khayami
Khorasan NewsJune 22, 2016

Persian Translation of Brandon Turbeville's Interview with Khorasan News (with Ali Khayami) English Version Found Here and here

براندون توربوویل، نویسنده و تحلیل گرمنتقد آمریکایی در گفت و گوی اختصاصی با خراسان انگلیسی مطرح کرد:

اف بی آی پشت پرده حمله اورلاندو

علی خیامی- حمله تروریستی به یک باشگاه شبانه در اورلاندوی آمریکا که به کشته و زخمی شدن حدود۷۰ نفر منجر شد، آمریکا را در شوک قرار داد. این اتفاق اگرچه نخستین نمونه از این قبیل نیست اما پرسش های بسیاری را برانگیخت. گروه تروریستی داعش در نخستین ساعات پس از این حمله،‌ مسئولیت آن را پذیرفت. به گونه ای که بسیاری از رسانه های آمریکا، ترور در اورلاندو را دومین عملیات تروریستی بزرگ تاریخ آمریکا پس از حملات القاعده در ۱۱ سپتامبر توصیف کردند. با این حال برخلاف انتظار، مباحث داخلی در آمریکا بدون توجه به بعد تروریستی این حادثه و نقش داعش در آن، از یک سو متوجه موضوع حمل  سلاح و از سوی دیگر متوجه موضوع جامعه مسلمانان آمریکایی شد. دومین نکته تامل برانگیز اطلاعات رسمی منتشر شده درباره اطلاع قبلی اف.بی.آی از هویت فرد تروریست بود. «براندون توربوویل»‌ نویسنده، تحلیل گرِ منتقد آمریکایی است که روایت کاملا متفاوتی را درباره حادثه اورلاندو مطرح کرده است. وی به خراسان انگلیسی گفت: معتقد است که این حمله تروریستی احتمالا با برنامه ریزی سرویس اطلاعاتی ایالات متحده طراحی شده بود، اما نهایتا از اختیار خود آن ها نیز خارج شد. متن زیر برگردان فارسی این گفت و گو است که نخست به زبان انگلیسی در سایت khorasannews-en.com منتشر شده است.
* آقای توربوویل،‌ به نظر می رسد برخی از اطلاعات درباره حمله تروریستی اورلاندو متناقض است. در حالی که اف بی آی از خطر آگاه بود، اما تیر انداز را دستگیر نکرد. ما مطلع شده ایم که شما روایت متفاوتی از این اتفاق را در رسانه های آمریکایی مطرح کرده اید.
همان گونه که در برخی از مقالات اخیر به جنبه های سؤال برانگیزی از تیراندازی اورلاندو اشاره کردم، اف بی آی نمی خواست در ابتدا عمر متین را دستگیر کند هرچند قصدی هم نداشت که این حمله انجام شود. اف بی آی سابقه بسیار طولانی در طراحی، تأمین هزینه و تسهیل حملات تروریستی در خاک آمریکا دارد. در بسیاری از موارد اف بی آی طرحی را سازماندهی کرده و سپس در آخرین دقایق وارد عمل می شود و آن را خنثی می کند. بعد برای این که از یک حمله تروریستی جلوگیری کرده است مورد تشویق قرار می گیرد و در واقع حمله ای که خود طراحی کرده است را خنثی می کند. اما در برخی موارد همانند تیراندازی در اورلاندو می بینیم که این حملات اتفاق می افتد. بدین معنی که این حملات توسط اف بی آی طراحی و سازماندهی می شوند، اما این بار اجازه حمله صادر می شود. در این لحظه، تبلیغات گسترده ای توسط رسانه های آمریکا آغاز می شود و دولت ایالت متحده راه حل های متفاوتی را ارائه می دهد، همانند نظارت بیشتر و گرفتن آزادی های مدنی مردم و یا آن را دستاویزی بر مداخله های نظامی می کند. درباره تیر اندازی اورلاندو هم می دانیم که اف بی آی چیزی بیش از "بازجویی" متین انجام داد. آن ها متین را به "خبرچین های" خودشان معرفی کردند. این اتفاق درست در زمانی رخ داد که متین با "مارکوس دواین رابرتسون" یک مأمور فاسد اف بی آی و سازمان سیا که در دیگر حملات تروریستی نظیر بمب گذاری برجهای تجارت جهانی در سال 1993 نقش داشت، رابطه پیدا کرده بود. همه این اطلاعات، مخصوصا همگام با دیگر تیر اندازی ها و همدستانش، منجر به این باور شد که متین به واقع یک شخص فریب خورده بود  واین اف بی آی بود که با تهدید و سوء استفاده مرتکب تیر اندازی اورلاندو شد.
* علیرغم این که داعش مسئولیت حمله تروریستی را پذیرفته است، بسیاری ازرسانه هاقوانین مربوط به حمل سلاح را مسئول این کشتار می دانند. چرا هیچ کسی در مورد پیامدهای کمک های مستقیم و غیر مستقیم دولت اوباما و دیگر کشورهای غربی  به داعش سخنی نمی گوید؟
این حمله از قبل دستورش صادر شده بود. شواهد حاکی از آن است که این حمله توسط سازمان ها و آژانس های امنیتی آمریکا مهندسی شده بود. بنابراین به طور طبیعی هنگامی که چنین حادثه ای روی می دهد واکنش مورد نظر و مطلوب انجام می پذیرد. در این جا به چند نکته باید توجه شود. ابتدا این که اگر داعش مسئولیت حمله را می پذیرد، معنایش چیست؟ داعش یا همان ISIS ، همان گونه که در بسیاری از نوشته هایم بدان ها پرداخته ام، به طور کامل ساخته و پرداخته غرب و عربستان سعودی است. بنابراین اگر داعش حمله تروریستی را در خاک آمریکا انجام می دهد، باید به دفاتر و مراکز سازمان سیا نگاهی بیندازیم، جایی که این گروه تروریستی در واقع به وجود آمده و شکل گرفته است. البته در ایالات متحده، رسانه ها این مسئله که داعش توسط آمریکا، عربستان و ناتو به وجود آمده را سانسور می کنند. بنابراین این گروه تروریستی همیشه نقش یک "هیولا" را بازی می کند که دولت آمریکا توسط آن مردم خود را متقاعد به پذیرفتن برنامه هایش می کند. به عبارت ساده تر، رسانه ها نمی خواهند درباره عواقب ناشی از کمک به داعش صحبتی کنند، زیرا حتی نمی خواهند اعتراف کنند که ایالات متحده به داعش کمک می کند.    

بنابراین سؤال دیگر این است که "دستور کار چیست؟". جواب دادن به این سؤال ساده نیست. با توجه به تجربیات من تنها یک دلیل می توان برای انجام چنین کاری یافت. دست راستی ها به طور کلی اسلام و مسلمانان را مقصر جلوه می دهند. دست چپی ها وجود اسلحه را دلیلی بر این حمله می دانند. ایجاد ترس و نفرت از مسلمانان یک جنبه از انتقادهایی است که از جناح راست به منظور ایجاد تفرقه در جامعه آمریکا توسط مطبوعات  گزارش شده است. داستان هایی که در مطبوعات همگام با دولت آمریکا همیشه در حال اجراست موارد بحث برانگیزی مربوط به نژاد، مذهب، گرایش جنسی و جنسیت را به تصویر می کشد و این مسئله تاثیر مخربی بر مردمی که تحت فشار زیادی قرار دارند می گذارد. این تاثیر دنیای واقعی را به سیاه و سفید، مسلمان و مسیحی و زن و مرد تقسیم می‌کند و به واسطه مطالبی که رسانه ها به خورد آن ها می دهند همه به جان هم می افتند بنابراین اگر شما یک الیگارشی هستید، آخرین چیزی که می خواهید وحدت همه آحاد ملت است.  وقتی آن ها را تقسیم می کنید و اجازه می دهید که با هم بجنگند، دیگر هیچ شانسی برای بازگشت ندارند.
حذف متمم دوم قانون نگهداری و حمل اسلحه دلیل اصلی دیگری بر بروز چنین حوادثی است. دوباره اگر شما یک الیگارشی باشید بدتر از یک جامعه متحد، جامعه مسلح است. ایالات متحده سال ها در تلاش است قانون حق مالکیت اسلحه را لغو کند. هر چه بیشتر دولت و رسانه ها بر متمم قانون حمل سلاح حمله می برند، ما شاهد حملات به مدارس، کلیسا ها، باشگاه ها و... هستیم.
* این اولین باری نیست که روایت دولت از حادثه با حقایق جور در نمی آید. جهان پرسش های بسیاری درباره حادثه 11 سپتامبر و همچنین نقش عربستان در آن حملات  دارد. به تازگی گزارش هایی شنیده شده است حاکی از پنهان شدن 28 صفحه از گزارش های کنگره درباره حادثه 11 سپتامبر که مربوط به عربستان بوده است. چه چیزی در ایالات متحده در جریان است؟
سوال خوبی مطرح کردید. ایالات متحده در یک دوره کاهش شدید اقتصادی و فرهنگی است. اقدامات سخت گیرانه، کاهش شغل، دستمزد پایین، زیر ساخت های رو به زوال، بهداشت و درمان محدود، و ظهور و ایجاد یک دولت پلیسی به همراه صنعت تبلیغاتی هالیوود، در حال ایجاد یک فرهنگ اسکیزوفرنی جمعی هستند. آمریکایی ها مجبور شده اند که با استانداردهای زندگی در حال کاهش، غذاهای سمی، بیکاری و همزمان با حجم زیادی از تبلیغات تخدیر کننده از طریق تلویزیون و رسانه های جمعی، خیلی سریع کنار بیایند. باید صادقانه بگویم که در این مصاحبه نمی توانیم درباره همه آن چه که در آمریکا اتفاق می افتد صحبت کنیم. آن چه اتفاق می افتد بسیار پیچیده است. اما همین قدر می توان گفت که آمریکایی ها با وجود رسانه های خود در معرض یک نوع هیپنوتیزم جمعی قرار دارند و این مسئله اتفاقی نیست. همه این کارها عمدی است و از بالا به پایین طراحی شده است.
* درباره نظرات جبهه دموکرات ها و همچنین جمهوری خواهان در آمریکا چه فکر می کنید؟ در نهایت این دو دیدگاه چه تاثیری در آینده آمریکا خواهند گذاشت؟
جمهوری خواهان و دموکرات ها هر دو جنگ طلب و یک دسته جنایتکار جنگی، مزدوران وال استریت و اقتدارگراهستند. 
جمهوری خواهان و دموکرات ها فقط یک نام تجاری مانند کوکا کولا و پپسی هستند. هر دو یک چیزند ولی با رنگ و لعاب های متفاوت. اگر می خواهید تروریسم در ایالات متحده را متوقف کنید اولین گام فوق العاده ساده است؛ توقف هدایت و رهبری آن. اف بی آی مسئول بسیاری از این حملات تروریستی در ایالات متحده است و اگر بخواهیم آن را متوقف کنیم، باید روند استفاده از حملات تروریستی برای رسیدن به برنامه های سیاسی متوقف شود.
 به عبارتی حتی لازم نیست برای پیدا کردن راه حلی زیاد فکر کرد. مسئله ساده است. کمک مالی به داعش، القاعده و مسلمانان تند رو را قطع کنید. در آن صورت تروریسم ظرف یک روز از داخل خاک آمریکا جمع می شود.
* اوباما بعد از حادثه اورلاندو بیشتر از این که از تروریست ها عصبانی باشد از ترامپ عصبانی بود. می توانید توضیح دهید چرا؟
این فقط نمایش است. اوباما نه از ترامپ عصبانی است و نه از تروریست ها. من از مناظره ها و زدو خورد هایی که در صحنه های سیاسی می شود اصلا متعجب نمی شوم. اوباما در زمان مسابقات انتخاباتی 2008 از کلینتون بسیار عصبانی بود ولی بعد او را به وزیر امور خارجه منصوب کرد. همه این ها یک بازی تئاتر است. اوباما باید نقش خاصی را برای جلب نظر طرفدارانش بازی کند و همین طور ترامپ. اوباما باید نقش طرفدار مسلمانان را بازی کند هر چند که او صدها هزار نفر از آن ها را کشته است. ترامپ هم باید نقش ضد مسلمانان را بازی کند تا بر طبل ترس بکوبد و کمپین خود را راضی نگه دارد. هر دو کمپین از همدیگر متنفر هستند. انتخاب کنید کدام جنگ را می خواهید. جنگی که توسط یک ضد اسلام رهبری می شود یا جنگی که ادعا می شود رئیس آن طرفدار مسلمانان است.  هیچ کدام از این ها مهم نیست. هر دوی این جبهه ها در انتها یکی هستند.

No comments:

Post a Comment

Note: Only a member of this blog may post a comment.